مقدی

لغت نامه دهخدا

مقدی.[ م َ ق َدْ دی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مَقَدّ. || شرابی است که از انگبین سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قسمی شراب از عسل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). شرابی که درمقد سازند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مَقَدّ شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به مقد. یا شرابی است که از انگبین سازند.

جمله سازی با مقدی

نیمه جانی بستان از من و عذر مپذیر که گمان نیست که مقدی هله زین پیش مرا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال انبیا فال انبیا فال لنورماند فال لنورماند فال درخت فال درخت