کزین

کلمه کزین یکی از واژه‌های قدیمی فارسی است که به معنای از آن یا از این به کار می‌رود. این واژه در متون ادبی و اشعار فارسی مشاهده می‌شود، اما در زبان امروزی کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلمه به صورت یکپارچه و بدون فاصله نوشته می‌شود و معمولاً در متون ادبی و شعر به کار می‌رود. این واژه باید از نظر صرفی و نحوی با سایر اجزای جمله هماهنگ باشد.

لغت نامه دهخدا

کزین. [ ک َ ] ( مرکب از: ک، مخفف که + ز، مخفف از + ین مخفف این ). که از این. ( ناظم الاطباء ):
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد.فردوسی.
کزین. [ ک َ ] ( ص نسبی ) منسوب به کز. کجین. کژین. هرچیز ساخته شده ازابریشم خام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کژ و قز شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به کز. کجین. هر چیز ساخته شده از ابریشم خام

جملاتی از کلمه کزین

بگل گفت ای سمن عارض چه دیدی کزین عالم بدان عالم رسیدی
نخست آنکه برای خدا دهیدم راه کزین دیار به درد و فغان ناله آه
گفت می‌دان کزین نخواهی گشت خاک خاک است اگر به آب آغشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم