لغت نامه دهخدا
نیایش کن. [ ی ِ ک ُ ] ( نف مرکب ) عابد. نیایشگر. عبادتگر. که دعا خواند و ستایش کند:
ز پاکی ورا خانه خویش خواند
نیایش کنان را بدان پیش خواند.فردوسی.
نیایش کن. [ ی ِ ک ُ ] ( نف مرکب ) عابد. نیایشگر. عبادتگر. که دعا خواند و ستایش کند:
ز پاکی ورا خانه خویش خواند
نیایش کنان را بدان پیش خواند.فردوسی.
( صفت ) عبادت کننده پرستنده: جمع: نیایش کنان: (( ز پاکی ورا ( کعبه ) خان. خویش خواند نیایش کنان را بدان پیش خواند. ) ) ( شا. بخ ۱۸۴۶: ۷ )
💡 چو بر پیش یزدان گشایی دو لب نیایش کن از بهر من روز و شب