نیابت دار

لغت نامه دهخدا

نیابت دار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) نایب. قائم مقام. ( ناظم الاطباء ). که در امری بجای دیگری نیابت و اقدام کند. خلف و جانشین:
چاه داری در بن چاهش فکن
ای نیابت دار پور آبتین.خاقانی.وگر خواهی کزین منزل امان آن سرا یابی
امانت دار یزدان را نیابت دار حسان شو.خاقانی.|| گماشته. وکیل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نایب شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - قایم مقام جانشین. ۲ - وکیل.

جمله سازی با نیابت دار

وگر خواهی کز این منزل امان آن سرا یابی امانت دار یزدان را نیابت دار حسان شو
اساس دین حق بنیاد تحقیق نیابت دار شاه شرع صدیق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فمبوی یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
روزگار یعنی چه؟
روزگار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز