نکو خو

لغت نامه دهخدا

نکوخو. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) با حسن خلق. خلیق. خوش خلق. ( یادداشت مؤلف ). نکوخوی:
زنده تر از آنید و به نیروتر ازآنید
والاتر از آنید و نکوخوتر از آنید.منوچهری.بدخو شود از عشرت او سخت نکوخو
عاقل شود از عادت او سخت موله.منوچهری.

فرهنگ فارسی

با حسن خلق. خلیق. خوش خلق. نکو خوی.

جمله سازی با نکو خو

💡 به پهلو یکدلی بنشان نکو خو که جز یک دل نمی‌گنجد به پهلو

روزگار یعنی چه؟
روزگار یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز