معظمات

لغت نامه دهخدا

معظمات. [ م ُ ظَ ] ( ع ص، اِ ) کلانها. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ معظمة، تأنیث مُعظَم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معظم شود.
- معظمات امور؛ کارهای مهم. کارهای بزرگ: غالب همت ایشان به معظمات امور مملکت متعلق باشد و تحمل ازدحام عوام نکنند. ( گلستان ). معظمات امور کارخانه سلطنت و پادشاهی و تعیین امرا و احکام و امثال ذلک در عهده تعویق و تأخیر بود. ( عالم آرای عباسی ).
- معظمات بلاد؛ شهرهای عمده و بزرگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع معظمه ( معظم ).

جمله سازی با معظمات

در حالتی که ملک را پروای او نبود حال بگفتند به هم بر آمد و روی از او در هم کشید و از اینجا گفته‌اند اصحاب فطنت و خبرت که از حِدّت و سَورت پادشاهان بر حذر باید بودن که غالب همت ایشان به معظمات امور مملکت متعلق باشد و تحمل ازدحام عوام نکند.
این شهر یکی از کهن‌ترین شهرهای جنوب خراسان محسوب شده که در منابع تاریخی ازآن با نام‌های خسف، خسب، خوسف یاد شده‌است. در کتاب نزهه‌القلوب حمدالله مستوفی از خوسف به‌ عنوانی معظمات بلاد قهستان یاد شده‌است.[نیازمند منبع]
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز