مشکانی

لغت نامه دهخدا

مشکانی. [ م ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است مر مشکان را و آن ناحیه ای است از اعمال روزراور، از نواحی همدان. و از آنجاست احمدبن اسدبن مشکان زوزنی مشکانی بقیه و دیگران. ( از لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

نسبت است مر مشکان را و آن ناحیه ایست از اعمال روز راور از نواحی همدان.

جمله سازی با مشکانی

روزبه و رامین تهرانی در تاریخ بیست و نهم مهر ۱۳۸۸ جهت محاکمه به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیر عباسی منتقل شدند وکیفر خواست نمایندهٔ دادستان با موضوعیت اتهامات محاربه و فعالیت تبلیغی علیه نظام در مورد این دو فعال دانشجویی قرائت شد و نهایتاً با توجه به در خواست وکلای این دو برادر آقایان عبدالفتاح سلطانی، وحید مشکانی و خانمها منیژه محمدی و مهناز پراکند مبنی بر استمحال یا تجدید جلسه جهت امکان مطالعهٔ پرونده، قاضی پیر عباسی با این تقاضا موافقت کرد و محاکمه به زمان دیگری موکول شد.
دادگاه نهایی روزبه و رامین تهرانی در تاریخ ۱۸ بهمن ۸۸ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیر عباسی برگذارو وکیفر خواست نمایندهٔ دادستان با همان موضوعیت اتهامات محاربه و فعالیت تبلیغی علیه نظام در مورد این دو فعال دانشجویی قرائت شد و نهایتاً با رد اتهامات وارده از سوی این دو فعال دانشجویی نسبت به خود و دفاع وکلای ایشان (آقایان عبدالفتاح سلطانی، وحید مشکانی و خانمها منیژه محمدی و مهناز پراکند) از اتهامات محاربه تبرئه و به یکسال حبس تعزیری و جزای نقدی ۳۰۰۰۰۰ تومانی محکوم شدند و بازداشت موقت ایشان به قرار وثیقه ۱۰۰میلیون تومانی تبدیل گردید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ