مسقام

لغت نامه دهخدا

مسقام. [ م ِ ] ( ع ص ) بیمار غنج، و مرد بسیاربیماری. ( منتهی الارب ). کثیرالسقم. ( اقرب الموارد ). بسیار بیماری. ( دهار ). بیمارناک. بیمارگن. بیمارگین. بیمارژون. ممراض. || سالی بیماری ناک. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

بیمار غنج و مرد بسیار بیماری

جمله سازی با مسقام

مضحاک وجه وجه کل مطالب مسقام عین عین کل دواء
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز