لغت نامه دهخدا
کاجستان. [ ج ِ ] ( اِ مرکب ) باغ کاج. زمینی که از او درختان کاج فراوان روییده باشد.
کاجستان. [ ج ِ ] ( اِ مرکب ) باغ کاج. زمینی که از او درختان کاج فراوان روییده باشد.
جایی که در آن درختان کاج بسیار باشد.
( اسم ) زمینی که در آن درخت کاج فراوان روییده.
باغ کاج
💡 دو کاج مدتی از کتاب درسی پنجم دبستان حذف و سپس با محتوایی دیگر با عنوان کاجستان به کتاب فارسی پنجم دبستان اضافه شد. این بار هم یکی از کاجها در یک روز طوفانی به خود میلرزد و روی دیگری میافتد و از او میخواهد چند روزی تحملش کند تا ریشههایش ترمیم شوند و کاج همسایه با نرمی و با آغوش باز دوست آسیب دیده خود را تحمل میکند و به او میگوید که دوستی خود را با او از یاد نمیبرد چرا که ای بسا این حادثه روزی برای او هم پیش بیاید. کاج آسیب دیده به یاری دوستش پس از چند روز بهبود مییابد و ریشههایش التیام مییابند. هر دو با هم میوه میدهند، میوهها خشک میشوند و به زمین میریزند و از ریزش تخم میوهها، کاجهای دیگری سر از خاک بلند میکنند و در گذر زمان، کنار خطوط سیم پیام کاجستان میشود.