هوس در زبان به معنای میل، عشق و شهوت است. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود که فردی تابع هوسهای خود است، معمولاً به قصد انتقاد از اوست، یا وقتی میگویند که کسی اهل هوس است، به این معناست که از مسیر درست منحرف شده است. به طور کلی، هوس به معنای تمایل شدید به چیزی است که مورد علاقه و خواست فرد است، چه این چیز پسندیده باشد و چه ناپسند. این احساس با انفعالات و تصورات مختلفی همراه است و تفاوت آن با میل ساده یا مطلق در مدت، شدت، غیرت و قدرت آن است. در گذشته، واژه هوا به معنای میل نفس به شهوات لذتبخش غیرشرعی به کار میرفت و به همین دلیل، هوا به عنوان امری مذموم تلقی میشد و گفته میشد که هوا انحراف از حق است. اما در دوران معاصر، تفاوتهایی بین هوسهای عالی مانند عشق به علم و هوسهای پست مانند بخل و همچنین هوسهای متوسط مانند عشق قائل شدهاند. به نظر این افراد، تمامی این انواع هوس دارای ویژگیهای مشترکی هستند. عبارت هوس کردن به معنای اشتیاق به چیزی یا آرزوی انجام یک عمل خاص است.
هوس کردن
لغت نامه دهخدا
چنان به پای تو در مردن آرزومندم
که زندگانی خویشم چنان هوس نکند.سعدی.هوس کرده بودم که کرمان خورم
به آخر بخوردند کرمان سرم.سعدی.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه هوس کردن
ترکشِ پُر تیر از رنگینلباسی شد هدف همچو طفلان جامهٔ رنگین هوس کردن چرا
در طلب سستی چو اربابِ هوس کردن چرا؟ راهِ دوری پیشداری، رو به پس کردن چرا
میتوان تا مد آهی از پشیمانی کشید لوحِ دل را تختهٔ مشقِ هوس کردن چرا