قرار واقع

لغت نامه دهخدا

قرار واقع. [ ق َ رِ ق ِ ] ( ترکیب وصفی، ق مرکب ) کاملاً. تماماً. || کاملانه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کاملا تماما

جمله سازی با قرار واقع

با نگریستن به کل جهان، برای دهه‌های فراوان حرکت نه به سوی آنارشیسم بلکه به سوی تجدید بردگی بوده‌است… نظریه جیمز برنهام بسیار مورد بحث قرار واقع شده اما هنوز عده کمی پیامدهای ایدئولوژیک آن را در نظر گرفته‌اند که آن نوعی جهان بینی، نوعی اعتقاد، نوعی ساختار اجتماعی است که به احتمال زیاد بر کشوری غالب خواهد شد و آن کشور به ناگاه غیرقابل تسخیر می‌شود و در نوعی حالت «جنگ سرد» دائمی با همسایگانش به سر خواهد برد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مستقیم
مستقیم
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر
مودت
مودت
بی‌پروا
بی‌پروا