گچ پزی

لغت نامه دهخدا

گچ پزی. [ گ َ پ َ ] ( حامص مرکب ) عمل گچ پز. گچ پختن. || ( اِ مرکب ) کوره گچ پزی. کوره پختن سنگ گچ.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل گچ پز گچ پختن. ۲ - ( اسم ) کوره ای که در آن سنگ گچ را پزند کور. گچ پزی.

جمله سازی با گچ پزی

از جمله‌ی این مناطق دیدنی می‌توان به تنگه‌ی «باغ شهرجن»، «آب سوراخ»، «آسیاب میرزاعلی»، «آسیاب سیدمحمود»، «کوره گچ پزی باغ شهرجن»، «سنگ لعنتی»، «باغات و کومه‌های کوه سور»، «چاه نفت کوه سور»، «آب ریز تنگه‌ی آبریز یا البرز»، «شیخ ابوسلیمان»، «سید معلم»، «طرح سنگفرش خیابان و کوچه‌ها»، «بافت خانه‌ها و محلات روستا» و … اشاره نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال فرشتگان فال فرشتگان فال اوراکل فال اوراکل