گپه

لغت نامه دهخدا

گپه. [ گ ُپ ْ پ َ / پ ِ ] ( اِ ) قوبا ادرفن. نام علتی است که در پوست بدن آدمی بهم میرسد:
ای از گپه ها ره خلاصی جسته
خوسته تن خویش را ز علت رسته
از خردل و خل ضماد می کن که شود
در باغ امل نهال صحت رسته.یوسفی طبیب.و رجوع به ادرفن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قوبا ادرفن. توضیح کلمات: ادرفن قوابی قوبا و گپه در ماخذ مختلف مرادف هم بکار رفته اند.
نام علتی در پوست بدن

جمله سازی با گپه

سوغات روستا خرما، ترشی لگجی (گلک) و صنایع دستی باشد. صنایع دستی این روستا قالیچه، گلیم، جاجیم و گپه های زیبای معروف قشقایی می باشد. من خودم عاشق این روستام و هیج کجا برام اینجا نمیشه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال انگلیسی فال انگلیسی