کوسج به معنی کوسه است، که نوعی ماهی بزرگ و شکارچی در دریاهاست. کوسهها به خاطر قدرت و سرعت خود شناخته میشوند و در اکوسیستم دریایی نقش مهمی ایفا میکنند. این موجودات دریایی به عنوان شکارچیان قوی، به کنترل جمعیت ماهیهای دیگر کمک میکنند و وجود آنها نشاندهنده سلامت اکوسیستم دریایی است.

کوسج
لغت نامه دهخدا
کوسج. [ س َ / ک َ س َ ]( معرب، ص ) فارسی است معرب. ( منتهی الارب ). کوسه. فارسی است معرب. ( آنندراج ). مأخوذ از فارسی کوسه. ( ناظم الاطباء ). اثط. و او کسی است که ریش او بر زنخ باشد نه بر رخسارها. ازهری گفت: کوسج در عربی ریشه ای ندارد. بعضی گفته اند معرب است و اصل آن کوسق یا کوسه است و گویند عربی است از: کسج الرجل؛ ای لم ینبت له لحیة. ( از اقرب الموارد ). کوسه. ( دهار ). معرب کوسه. مرد تنک ریش. اَثَطّ. مقابل لحیانی. ج، کواسج. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کوسه.ج، کواسج. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوسه شود.
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) = کوسه۲
فرهنگ فارسی
( صفت ) کوسه ( جمع: کواسج )
جملاتی از کلمه کوسج
تپه کوسج خلیل ۱ مربوط به سدههای میانه و متاخر دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان ملایر، بخش جوکار، دهستان المهدی، روستای کوسج خلیل واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۶۱۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این تپه ها پر از آثار های پس از اسلام است مانند گنج و سکه هایی که بسیاری ازآنها کشف شده این روستا پر از رمز و راز هایی است که هیچکس خبر ندارد
قبض دخیل و کوسج و نصرت نقی خد پس عتبه و طریق و جماعت همی پذیر
بر طریق افزای و کوسج را ببین پس بیاض از آن جماعت بین یقین