گدارلندر

لغت نامه دهخدا

گدارلندر. [ گ ُ ل َ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، در 13هزارگزی شمال خاوری مسجدسلیمان، کنار راه شوسه مسجدسلیمان. کوهستانی، گرمسیر مالاریائی و سکنه آن 500 تن می باشد. آب آن از کارون بوسیله تلمبه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل مردم آن کارگری شرکت نفت، زراعت و گله داری است. پاسگاه ژاندارمری دارد. ساکنین از طایفه هفت لنگ بختیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
گدارلندر. [ گ ُ ل َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرغا از بخش ایذه شهرستان اهواز، در 72هزارگزی باختری ایذه. کوهستانی معتدل و سکنه آن 150 تن می باشد. زبان اهالی فارسی بختیاری است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل مردم زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جمله سازی با گدارلندر

این گونه از بلوط در ایران از شمال غربی تا جنوب شرقی رشته‌کوه زاگرس و در تمام جهات و ارتفاعات (از ۴۵۰ متر در گدارلندر مسجد سلیمان گرفته تا ۲۶۰۰ متر از سطح دریا در ارتفاعات لته‌کال یاسوج) و روی انواع خاک‌ها گسترش دارد (خاک آهکی را بیشتر می‌پسندد) که نشانه‌ای از انعطاف‌پذیری بیشتر آن نسبت به دیگر گونه‌های بلوط در ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز یعنی چه؟
لز یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز