لغت نامه دهخدا
پاکخوی. ( ص مرکب ) که خُلقی منزّه دارد. پاکیزه خو.
پاکخوی. ( ص مرکب ) که خُلقی منزّه دارد. پاکیزه خو.
( صفت ) پاکخو
که خلقی منزه دارد پاکیزه خو
💡 بگوی آنچه دانی بدان پاکخوی به شیرین زبانی و طرز نکوی
💡 یکی کودک ازمسلم پاکخوی به درگه درون بود خورشید روی
💡 چه مسلم اسد گوهری پاکخوی که بد عو سجه باب آن نامجوی