یمی

یمی

لغت نامه دهخدا

یمی. [ ی َم ْ ما ] ( اِخ ) نهری است به بطیحة، و ماهی آن نیکو باشد. ( از منتهی الارب ).

دانشنامه عمومی

در سانسکریت و متن مقدس ودا، یمی اولین زن است. یم برادر همزاد یمی است و معادل آدم در ادیان ابراهیمی است. در عین حال در آیین هندو الهه مرگ نیز محسوب می شود. در فرهنگ ژاپنی و چینی و در بودایی نیز یم و یما و یمی اساطیر مشابهی با اسطوره های هندی و ایرانی هستند. جم در اسطوره های ایرانی با این نام پیوند دارد.
یمی همچنین الهه رود یمونا یا جمنا است و با خدای هندوها کریشنا نیز پیوند دارد.
• آب و هندوئیسم
• ایزدبانوان جهان زیرزمینی
• ایزدبانوان دریا و رود
• ایزدبانوان مرگ
• ایزدبانوان هندو
• شخصیت های مهاباراتا
• وداها
• دوقلوهای الهی
• مقاله های نیازمند به ویکی سازی
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های VIAF
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های WORLDCATID
• مقاله های ویکی پدیا همراه شناسه های GND

جمله سازی با یمی

بر مقام خود نیائی تا به کی استخوانم در یمی نالد چو نی
سوی من آئی دمی بر تو ببارم نمی از رشحات یمی این سخنم زوترست
آخر تو بی پایان یمی فلک نجات عالمی در کار جیحون کن نمی زا برعنایت گستری
همچنین هر جزو عالم عالمی است هر نمی زین بحر در معنی یمی است
نکشد سفینه کس به یمی بلند موجی خطری که عشق بیند بسلامت کناره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال آرزو فال آرزو فال امروز فال امروز فال انبیا فال انبیا