نشانه

نشانه

نشانه در زبان فارسی به معنای علامت، نشان، یا سمبلی است که برای انتقال اطلاعات، مفهوم، یا احساسات به کار می‌رود.

این واژه می‌تواند در زمینه‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد:

علامت یا سمبل: نشانه می‌تواند به معنای علامتی باشد که مشخص‌کننده چیزی است. به عنوان مثال، علائم راهنمایی و رانندگی که برای هدایت رانندگان طراحی شده‌اند.

نشانه‌های زبانی: در زبان‌شناسی، به کلمات یا عباراتی اشاره دارد که معنا یا مفهوم خاصی را منتقل می‌کنند.

نشانه‌های فرهنگی: می‌توانند نمایانگر ارزش‌ها، باورها یا هویت یک جامعه باشند. مانند پرچم‌ها یا نمادهای مذهبی.

نشانه‌های پزشکی: به علامت‌هایی اشاره دارد که نمایانگر یک بیماری یا وضعیت خاص هستند.

لغت نامه دهخدا

نشانه. [ ن ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) علامت. ( ناظم الاطباء ). آیت. ( ترجمان القرآن ). نشان. نمودار. دلیل. امارة. امارت. سمة

فرهنگ معین

(نِ نِ ) (اِ. ) ۱ - هدف، آماج. ۲ - علامت، علامت مشخصی برای شناختن چیزی.

فرهنگ عمید

۱. = نشان۱
۲. = نشانی
۳. آماج، هدف.
۴. چیزی که در جایی قرار بدهند برای تیراندازی.
* نشانه کردن: (مصدر متعدی ) هدف تیر قرار دادن: کس نیاموخت علم تیر از من / که مرا عاقبت نشانه نکرد (سعدی: ۷۹ ).

فرهنگ فارسی

نشان، نشانی، آماج، هدف، چیزی برای تیراندازی
( اسم ) ۱ - آنچه که سبب شناختن کسی یا چیزی شود علامت نشان. ۲ - اثر. ۳ - حصه بهره. ۴ - خال شامه. ۵ - هدف تیر آماج. ۶ - فرمان دولتی و رسمی مبنی بر انتصاب کسی بسمتی ( نمونه این نوع نشانه ها در اسناد و مکاتبات تاریخی از تیمور تا شاه اسماعیل تالیف و تدوین دکتر نوائی ) ۷ - شعار.

فرهنگستان زبان و ادب

{arms, armes (fr. )} [عمومی] نشان ویژۀ دولت یا مؤسسه یا نهاد
{sign} [باستان شناسی، پزشکی، زبان شناسی] [پزشکی] مشخصۀ عینی بیماری [زبان شناسی] در زبان شناسی سوسوری، واحدی متشکل از دال یا صورت و مدلول یا معنا

جملاتی از کلمه نشانه

در روی تو روی خویش بینند زینجاست تفاوت نشانها
نشانه‌هاست که خار و گل و گیاه چمن ز خاک در طلب پی نشان برآمده‌اند
نهادم سر به صحرا همچو مجنون که از لیلی مگر یابم نشانه
یک تیر امید بر نشانه نزدم افسوس که از نشانه خوردم تیری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم