گاه کوشش

لغت نامه دهخدا

گاه کوشش. [ هَِ ش ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) وقت ِ جنگ. ( مؤیدالفضلا ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

وقت جنگ

جمله سازی با گاه کوشش

به گاه بخشش مانند حاتم طی به گاه کوشش مانند رستم زر
ابری به گاه بخشش و کانی به گاه جود بحری به گاه کوشش و کوهی گه وقار
به گاه بخشش بخشنده دست او ناهید به گاه کوشش رخشنده تیغ او بهرام
درست باشد قول رهی بدانکه گفت به گاه بخشش نفع است و گاه کوشش ضر
تا نباشد گاه کوشش تیغ شهلان چون رماح تا نباشد وقت بخشش تیر گردون چون کمان
ای گه بخشش فریدون گاه کوشش کیقباد ای به همت اردشیر و ای به حشمت اردوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش
خویش
تزویر
تزویر
حلما
حلما
فال امروز
فال امروز