پس و پیش

لغت نامه دهخدا

پس و پیش. [ پ َ س ُ ] ( اِ مرکب ) یا پیش و پس. پس و پیش یکی شدن.دو مجرای شرم زن بهم پیوستن. افضاء: اِمراة مفضاة؛ زن که پیش و پس او یکی گردیده باشد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

عقب وجلو.
* پس وپیش کردن: (مصدر متعدی )
۱. اشیایی را که در جایی گذاشته شده جابه جا کردن و جای آن ها را عوض کردن.
۲. مردمی را که در جایی جمع شده اند به عقب وجلو راندن.

فرهنگ فارسی

پساپیش

جمله سازی با پس و پیش

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
در حضرت توحید پس و پیش مدان از خویش مدان و خالی از خویش مدان
فتح و اقبال مرا تو را پس و پیش نصرت و سعد بر یسار و یمین
همه جانان شوم چه از پس و پیش براندازد ز ناگه برقع خویش
لحظه‌ای درگذر ازین پس و پیش لمحه‌ای در نگر به عالم خویش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
نار یعنی چه؟
نار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز