با نگاه خشک، عمری ساختی از بی غمی چشم من، یک چند، هم با دیده پرنم بساز
هزار پاره جگر شد اگر حسن از زهر حسین که آب وی از اشک چشم پرنم شد
دیده چون از اشک پرنم باشدت هرچه میخواهی در آن دم باشدت
یا نبی یا نبی این نخل قوی خرم باد اصل این شاخ ز سرچشمه این پرنم باد
چشم من پرنم است از آتش عشق عجب است آتشی که نم دارد
دادیم سر به حکم تو از بهر قتل خویش انگشت تا به دیده پرنم گذاشتیم