پاک جیب

لغت نامه دهخدا

پاک جیب. [ ج َ ] ( ص مرکب ) عفیف. معصوم. عفیفه. معصومه:
زانکه عادت کرده بود آن پاک جیب
در هزیمت رخت بردن سوی غیب.مولوی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) عفیف معصوم عفیفه.
عفیف معصوم

جمله سازی با پاک جیب

جان بخش نغمه ای زنم از طبع پاک جیب روح اللّهی ز مریم عذرا برآورم
پرده بردار ای فکار پاک جیب می بشو زآئینهٔ دل زنگ ریب
مریم شود ز نکهت او بکر پاک جیب عیسی بود به مدحت او، ذات پاک زاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کاپل
کاپل
حلما
حلما
سپند
سپند
داشاق
داشاق