هرمون

لغت نامه دهخدا

هرمون. [ هََ رِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ هَرِم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هرم شود.

جمله سازی با هرمون

حافظ اسد در نهایت تصمیم گرفت عملیات را لغو کند و در روز ۲۳ اکتبر اعلام کرد که آتش‌بس را پذیرفته است. البته تا مه ۱۹۷۴ که توافق آتش‌بس بین دو کشور امضا شد درگیری‌های مرزی و گلوله‌باران توپخانه‌ای ادامه داشت. چند جنگ هوایی نیز درگرفت و هر دو کشور چندین هواپیما را از دست دادند. در بهار ۱۹۷۴ مصری‌ها برای تصرف قلهٔ هرمون تلاش کردند و جنگ، بیش از یک ماه طول کشید و تلفات زیادی از دو طرف داشت اما اسرائیل موفق شد تا مواضع خود را حفظ کند.
در آغاز نبرد نیروی اسرائیلی‌ها شامل حدود ۳ هزار سرباز، ۱۸۰ تانک و ۶۰ دستگاه توپ می‌شد درحالی‌که نیروی مهاجم سوریه بسیار بزرگ‌تر و از ۲۸ هزار سرباز، ۸۰۰ تانک و ۶۰۰ توپ تشکیل می‌شد. ضمن این‌که سوری‌ها در روز دوم جنگ دو لشکر زرهی دیگر را نیز به میدان جنگ فرستادند. کماندوهای سوری با بالگرد به میدان نبرد منتقل شده و سنگرهای مهم دشمن در کوه هرمون را که انواع ابزارهای تجسسی در آن قرار داشت به تصرف خود درآوردند و یک پاتک اسرائیلی نیز با کمین نیروهای سوری دفع شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش
خویش
اندک
اندک
پاداش
پاداش
مطلقه
مطلقه