هائل

هائل

هائل به معنای چیزی است که بین دو چیز فاصله می‌اندازد و یا مانع دیده شدن  یا تماس می‌شود. مثلا هائل بین دو نقطه فاصله ایجاد می کند.

  • مشکل است اندازهٔ این حادثه در شرق و غرب هائل است آوازهٔ این واقعه در بحر و بر
  • شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحل‌ها
  • ساحلی دارم چو دریای نجف بهر نجات غم ندارم زانکه گرداب حوادث هائل است

لغت نامه دهخدا

هائل. [ ءِ ] ( ع ص ) ترساننده. هول هائل، تأکید است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). هولناک و شدید و ترساننده،مشتق از هول. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ):
نشستم از برش چون عرش بلقیس
بجست او چون یکی عفریت هائل.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 51 ).بیابانی هائل در طی آن منازل بازپس گذاشت که مرغ در هوای آن پر بریزد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 354 ). در دل اهل اسلام از آن ندای هائل و بنای مائل روعی عظیم حادث شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 393 ). یکی را از ملوک ماضی مرضی هائل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی. ( گلستان ).
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 2 ).|| کارهایی که بر شخص دشوار آید. ( از اقرب الموارد ). || رمل هائل؛ ریگ فروریخته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) ترساننده. یا مرض هایل. مرض سخت موحش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل فال کارت فال کارت