ساز و نقاره

لغت نامه دهخدا

ساز و نقاره. [ زُ ن َق ْ قا / ن َ قا رَ / رِ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) ساز و دهل. ساز و سرنا. ساز ونواز. تار و تنبک. تار و طنبور. رجوع به ساز شود.

فرهنگ فارسی

ساز و دهل

جمله سازی با ساز و نقاره

از آداب و رسوم این روستا می‌توان به ساز و نقاره محلی در مراسم‌های عروسی، مراسم گوسفند چینی و شب چله اشاره کرد. اغلب بانوان این روستا لباس‌های محلی به تن می‌کنند.
در گذشته معمولاً مراسم عقدوعروسی توسط ساز و نقاره شروع می‌شد و مورد توجه مردم قرار می‌گرفت و در حال حاضر از اقبال به آن تا حدی کاسته شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال
مجال
شیمیل
شیمیل
یوخ
یوخ
قدرت
قدرت