زنهاریان
جمله سازی با زنهاریان
نه بر درگاه خویشم بار دادی نه با زنهاریان زنهار دادی
رسیدند زنهاریان خیل خیل که طوفان به دریا درآورد سیل
به زنهاریان رنج منمای هیچ به هر کار در داد و خوبی پسیچ
با وجود رستگاری در صف زنهاریان میکنم صد ره دمی زان تیغ با زنهار یاد
ز طبع تو همین آید که کردی که با زنهاریان زنهار خوردی
کسی کهارمغانی دهد طوق و تاج چو زنهاریان چون فرستد خراج