لغت نامه دهخدا
قافیه سنجی. [ ی َ / ی ِ س َ ] ( حامص مرکب ) علم شعر. ( ناظم الاطباء ). نقدالشعر. شعرگوئی. ( ناظم الاطباء ).
قافیه سنجی. [ ی َ / ی ِ س َ ] ( حامص مرکب ) علم شعر. ( ناظم الاطباء ). نقدالشعر. شعرگوئی. ( ناظم الاطباء ).
۱ - سنجش قافیه نقد شعر ۲ - شاعری.
💡 روی چو در قافیه سنجی کنند پشت بر این دیر سپنجی کنند
💡 کودک تی تی کنی! قافیه سنجی بهل چون به سخن بنگری، صاحب انجیل را؟
💡 کام قلم، قافیه سنجی گرفت روم نسب، طرّهٔ زنجی گرفت