واژه فراموش شده در زبان فارسی، به معنای کسی یا چیزی که از یاد رفته باشد یا دیگر به خاطر آورده نشود است و دلالت بر حالتی دارد که یاد، توجه یا اهمیت قبلی نسبت به چیزی دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر، وقتی میگوییم چیزی فراموش شده است، منظور این است که از حافظه یا ذهن انسانها پاک شده یا دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد.
در ادبیات و متون فارسی، این عبارت هم کاربرد واقعی و هم کاربرد استعاری دارد. در معنای واقعی، میتواند اشاره به افراد، اشیاء، مکانها یا وقایع تاریخی و اجتماعی داشته باشد که دیگر شناخته نشده یا به فراموشی سپرده شدهاند. برای مثال، شاعر ممکن است درباره «شهری فراموش شده» بنویسد، که مفهوم آن هم از دست رفتن خاطره و هم عدم توجه است.
همچنین، این واژه در معنای استعاری و فلسفی به کار میرود تا حالتی از غفلت، بیتوجهی یا غرق شدن در گذر زمان را نشان دهد. در این کاربرد، «فراموش شده» میتواند نمادی از انسانها، ارزشها، مهارتها یا اندیشههایی باشد که با گذر زمان از یاد رفتهاند. بدین ترتیب، این واژه هم معنای ملموس و هم معنای مفهومی دارد و نشاندهنده رابطه انسان با حافظه، یادآوری و اهمیت دادن به گذشته است.