لغت نامه دهخدا لعل گر. [ ل َ گ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از ایجادکننده لعل. ( آنندراج ). سازنده لعل: سنبل او سنبله روزتاب گوهر او لعل گر آفتاب.نظامی.لعل فشان ساقی زرین کمرگشته چو خورشید فلک لعل گر.میرخسرو ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید سازندۀ لعل: لعل فشان ساقی زرین کمر / گشته چو خورشید فلک لعلگر (امیرخسرو: لغت نامه: لعل گر ).
جمله سازی با لعل گر از خون لاله هم نشود تیغ کوه لعل گر تو بلطف یک نظر اندر جهان کنی آبش لب یار میبرد نیست عجب با لعل گر آبگینه بی آب شود سنبل او سنبله روز تاب گوهر او لعل گر آفتاب