لغت نامه دهخدا
صبح چین. [ ص ُ ] ( ن مف مرکب ) چیده بصبح. صبح چیده. || بامدادچیدنی.
صبح چین. [ ص ُ ] ( ن مف مرکب ) چیده بصبح. صبح چیده. || بامدادچیدنی.
۱ - ( صفت ) صبح چیده. ۲ - ( اسم ) به به بامداد چیدن.
💡 گر نه باد صبح چین طرهات وا میکند نسخهٔ جمعیت ما را که اجزا میکند
💡 بسته مشّاطگان قدرت تو بر رخ صبح چین گیسوی شام