رنگ باخته یک ترکیب وصفی در زبان فارسی است که به عنوان ن مف مرکب شناخته میشود، به این معنا که از ترکیب یک اسم و یک صفت تشکیل شده است. به فرد یا چیزی اطلاق میشود که رنگ طبیعی خود را از دست داده است؛ به عبارت دیگر، کسی که به دلیل ترس، خشم، بیماری یا هر دلیل دیگری، رنگ چهرهاش پریده و بیرنگ شده است. رنگ باخته بیشتر در ادبیات و متنهای رسمی به کار میرود، در حالی که رنگپریده در گفتار روزمره نیز رایج است. به چند مثال کاربردی از این کلمه توجه نمایید، از ترس رنگش پریده بود و چهرهاش به سفیدی گراییده بود. پس از دریافت خبر ناخوشایند، چهرهاش بیرنگ شده بود.
رنگ باخته
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. پریده رنگ، کم رنگ شده، کهنه.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه رنگ باخته
غبار هر دو جهان در سراغ ما خون کرد ز رنگ باخته در هیچ جا اثر نبود
شکسته حالی ما شد حصار ما صائب که از خزان نبود بیم، رنگ باخته را
چو گل ز چهره رنگین به خار غوطه زدیم شناختیم کنون قدر رنگ باخته را