معنی و کاربرد عامیانه: دَنگَل در زبان فارسی بهصورت عامیانه به فردی احمق، کودن یا سادهلوح گفته میشود. این واژه معمولاً در گفتوگوهای روزمره یا طنزآمیز برای اشاره به کسی بهکار میرود که رفتار یا گفتارش ناشی از نادانی یا بیتجربگی باشد. در این معنا، بار عاطفی واژه تا حدی منفی است و گاه برای سرزنش یا شوخی بهکار میرود.
معنی اجتماعی و رفتاری: در برخی گویشها و متون محلی، دنگل به معنای گردهمایی یا اجتماع گروهی از افراد در یک مجلس آمده است. این معنا جنبهٔ رفتاری و فرهنگی دارد و بیشتر به موقعیتهایی اشاره میکند که مردم برای گفتوگو، مشورت یا سرگرمی دور هم جمع میشوند. چنین کاربردی از واژه، یادآور فضای صمیمی و محلی جوامع سنتی است.
معنی ظاهری و توصیفی: دنگل گاهی نیز برای توصیف کسی یا چیزی بهکار میرود که بیاندام، ناموزون یا بدقواره باشد. در این معنا، واژه جنبهٔ توصیفی دارد و به ظاهر فیزیکی اشاره میکند. مثلاً ممکن است گفته شود آدم دنگلی است، یعنی اندامش ناهماهنگ و حرکاتش سنگین یا بیتناسب است.
دنگل. [ دَ گ ِ ] ( ص ) ابله. ( ناظم الاطباء ) ( لغت فرس اسدی ). در قزوین و آذربایجان امروز کلمه دَنگُل متداول است و آن را به معنی لاابالی و لاقید و بی اعتنا به امور استعمال کنند. ( یادداشت مؤلف ). ابله و نادان و احمق. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از شرفنامه منیری ) ( آنندراج ). ابله و بی اندام. ( لغت فرس اسدی ). مردم ابله و نادان و احمق، و از اینجاست انگل که به معنی مزاحم و سرخر باشد. ( لغت محلی شوشتر ):
گر دنگل آمد این پسرت تا کی
بربندیش به آخرهر مهتر.ابوالعباس ( از لغت فرس اسدی ).محتمل است در این شعر «گر دنگل » مرکب از گر + دنگل نباشد بلکه یک کلمه باشد چنانکه امروزه کرتنکل و کرتنکلا، بمعنی بی اندام و گول متداول است. ( یادداشت دهخدا ). || بی اندام. ( ناظم الاطباء ) ( لغت فرس اسدی ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ). || دیوث. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ناشناس. ( ناظم الاطباء ).
دنگل. [ دَ گ َ ] ( ترکی، اِ ) روبرو نشستن در مجلس باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). جلوس روبرو و زانوبه زانو. || گروه و جماعت. ( ناظم الاطباء ).
دنگل. [ دُ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گرمخان بخش حومه شهرستان بجنورد با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن اتومبیلرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
(دَ گَ یا گِ ) (ص. ) ۱ - احمق، نادان. ۲ - دیوث. ۳ - بی اندام.
( ~. ) [ تر. ] (اِ. ) = دنکل: اجتماع، گرد هم نشستن در مجلس.
احمق، کودن، دبنگ.
( اسم ) اجتماع گردهم نشستن در مجلس.
دنگل ( در زبان هندی به معنای کشتی )، فیلمی هندی ساخته شده در سال ۲۰۱۶ است که پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای هند با فروش بی سابقه ای در کل این صنعت است. این فیلم برگرفته از زندگی کشتی گیر معروف هندی، ماهاویر سینگ می باشد.
ماهاویر سینگ پوگات کشتی گیر سابق تیم ملی هندوستان به دلیل مشکلات زندگی، در حالی که هیچ وقت نتوانسته به مدال طلا برسد، مجبور می شود از تشک کشتی خداحافظی کند. سال ها بعد در حالی که ازدواج می کند، آرزو دارد بتواند فرزندان پسرش را برای تبدیل شدن به یک کشتی گیر قهار آموزش بدهد اما همسر او فقط دختر به دنیا می آورد و او به کل امیدش را از دست می دهد؛ اما روزی فکری به سرش زد که دو دختر بزرگش را کشتی گیر کند تا رویایش را به حقیقت تبدیل کند. بنابراین دخترانش را به تمرینات سخت مشغول کرد و با پسران به کشتی گرفتن وادار کرد. از قضا دختر اول او گیتا کوماری همه پسران را شکست داد و در بزرگسالی نیز با گرفتن مدال طلای جهانی و به اهتزاز درآوردن پرچم هند رؤیای پدرش ماهاویر سینگ را به حقیقت تبدیل کرد. خواهر گیتا نیز کشتی گیر بزرگی شد.
دنکل: اجتماع، گرد هم نشستن در مجلس.
احمق، نادان.
دیوث.
بی اندام.