ظلمت سرا
جمله سازی با ظلمت سرا
نیست غیر از گرمرفتاری، درین ظلمت سرا پیشِ پای خود چراغی شبروانِ عشق را
صائب ازکرم شب افروزی درین ظلمت سرا کلبه ما قانعان چون ماه روشن می شود
از بصیرت نیست آسودن درین ظلمت سرا دست بر دیوار مالم تا دری پیدا کنم
گر دل روشن طمع داری درین ظلمت سرا برسر یک پاتمام شب چو شمع استاده باش
خرم آنساعت که رو آرم سوی اقلیم نور سالها شد کاندر این ظلمت سرا افتادهام
هر قدر پایم به سنگ آمد درین ظلمت سرا هیچ دلسوزی چراغی پیش پای من نداشت