لابدی

لغت نامه دهخدا

لابدی. [ ب ُدْ دی ] ( حامص مرکب ) لاعلاجی. ناچاری. بی چارگی. ضرورت. ناگزیری. آنچه که بالضروره باشد و از آن چاره نبود. ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

لاعلاجی ناچاری

جمله سازی با لابدی

💡 این خموشی را غنیمت دان که گر از لابدی در سخن آیم بسی همچون تو را خامش کنم

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ددی یعنی چه؟
ددی یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز