تجمع در زبان فارسی، ریشهای عربی دارد و به معنای گرد هم آمدن و فراهم شدن است. این کلمه، برخلاف تفرق که به معنای پراکنده شدن است، بر گردهمایی و اتحاد دلالت دارد. بر اساس منابع معتبر لغوی مانند تاج المصادر بیهقی، منتهی الارب، ناظم الاطباء، اقرب الموارد و قطر المحیط، تجمع به طور کلی به معنی گردآمدن از هر سو و فراهم آمدن اشیاء یا افراد است. این مفهوم، در فرهنگ عامه و ادبیات فارسی نیز به کرات به کار رفته و بار معنایی همبستگی و اتحاد را منتقل میکند.
تنها به گردآمدن فیزیکی افراد در یک مکان اشاره ندارد، بلکه میتواند شامل فراهم آمدن و پیوستن مفاهیم، ایدهها، یا حتی نیروهای پراکنده نیز باشد. در معنای وسیعتر، این واژه به فرآیندی اشاره دارد که طی آن عناصر جدا از هم، انسجام یافته و یک واحد بزرگتر را تشکیل میدهند. تجمع متفرق عبارتی است که به زیبایی این عمل را توصیف میکند؛ گویی چیزهایی که پیش از این پراکنده بودهاند، اکنون با هم پیوند خورده و یکپارچه شدهاند. این گستره معنایی، تجمع را به واژهای چندوجهی تبدیل کرده است که در موقعیتهای مختلف، معانی ظریف و متفاوتی را به خود میگیرد.
تجمع. [ ت َ ج َم ْ م ُ ] ( ع مص ) گردآمدن از هر جای. ( تاج المصادر بیهقی ). گردآمدن مردم از هر جای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( ازقطر المحیط ). گردآمدن. ( زوزنی ). فراهم آمدن. ضد تفرق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از قطر المحیط ). فراهم آمدن و جمع شدن. ( فرهنگ نظام ). تجمع متفرق؛ بهم پیوستن و فراهم آمدن. ( از اقرب الموارد ).
(تَ جَ مُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) گرد آمدن، جمع شدن.
جمع شدن، گرد آمدن، فراهم آمدن.
جمع شدن، گرد آمدن، فراهم آوردن
( مصدر ) گرد آمدن انجمن شدن. جمع: تجمعات.
{association} [شیمی] تلفیق مولکول های یک ماده با یکدیگر یا با مواد دیگر برای شکل دهی گونه های شیمیایی ای که با نیروهایی ضعیف تر از پیوندهای شیمیایی گرد هم آمده اند
{meeting} [عمومی] جمع شدن موقت گروهی از مردم که در طی چند ساعت به بحث و تبادل نظر و تصمیم گیری دربارۀ مسائل خاصی که ممکن است اجتماعی یا سیاسی باشد، می پردازند؛ این واژه در زبان فارسی بیشتر بار سیاسی به خود گرفته است و به آن دسته از اجتماعات سیاسی گفته می شود...
جلسه، گردهمایی، تجمع یا میتینگ به یک قرار دو یا چند نفر گویند که به دور یکدیگر جمع می شوند و در مورد موضوع یا موضوعاتی به گفتگو می پردازند.
قرار به یک روند یا عملی گفته می شود که دور هم جمع شدن را برای ایجاد یک محفل شامل می شود.
گرد آمدن، جمع شدن.