بیج

ویکی واژه

(قدیم): فرزندی که بدون اطلاع مرد، همسر وی از دیگر داشته‌باشد. حرامزاده.

جمله سازی با بیج

گل ز یک خنده بیجا به زبانها افتاد تا به آن غنچه دهن خنده بیجا چه کند
احمدآباد (بیجار)، روستایی از توابع بخش کرانی شهرستان بیجار در استان کردستان ایران است.
مشکل به شط باده شود زاهد سگ، پاک بیجا دو سه جامی می پاکیزه، زیان شد
به آتشپاره های داغ دل بیجا نمی نازم به خون غلطم بهار لاله کاران تازه می گردد
آبیجان تا سال ۱۹۸۳ پایتخت ساحل عاج بود که از آن سال به بعد شهر یاموسوکرو به عنوان پایتخت این کشور انتخاب شد.
به لب مباد رهش ناله ای که بی اثرست گره شود به گلو گریه ای که بیجگرست