صلابه

لغت نامه دهخدا

صلابه. [ ص ُل ْ لا ب َ ] ( اِ ) قلاب چند شاخ که گوشت بر آن آویزند.
- به صلابه کشیدن؛ به قلاب زدن. به قلاب برآویختن چیزی و مخصوصاً گوشت را.
- به صلابه کشیدن کسی را؛ مجازاً به معنی کسی را در سختی و رنج قرار دادن.

فرهنگ عمید

قلابی که گاو یا گوسفند کشته را به آن آویزان می کنند.

فرهنگ فارسی

قلاب که گاویاگوسفندکشته رابه آن آویزان کنند
قلاب چند شاخ

جمله سازی با صلابه

تاره یدرکنی الغرق و اخری یهلکنی الحرق و ما اعجب فی هذا الحال الا من بقاء عمری و دوام صبری لانی مع ماتعرف من رقه الصبابه افوق علی صم الصخور فی صلابه لا تمزقنی النار فی تاججه ها و لا البحر فی تموجه کانی عاص خلده ه فی سقر، کلما نفج جلده بدله جلدا آخرا و سمندر تعشق النار و تعیش فی الشرار، او حوت قوتها الملح الاجاج و عیشها فی تراکم الامواج
إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ ای یدعوهم الی الضّلال وَ لا یَلِدُوا إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً ای الّا من سیفجر و یکفّر، قال محمد بن کعب و مقاتل و الربیع و غیرهم: انّما قال نوح هذا حین اخرج اللَّه کلّ مؤمن من اصلابهم و ارحام نسائهم، و اعقم.
برفتند پویان بر شهریار همان زیچ و صلابها بر کنار
روی ان علیا (ع): سأل رسول اللَّه (ص) عن قول اللَّه عز و جل: لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً. قال هم المشرکون من اجداد رسول اللَّه و ممّن‌ کان بعدهم فی عصره، کان فی اصلابهم المؤمنون فلولا تزیّل المؤمنین عن اصلاب الکافرین لعذب اللَّه الکافرین عذابا الیما.
فاخبر انّه حملنا و نحن فی اصلابهم یومئذ، ثمّ قال: «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش یعنی چه؟
گرایش یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز