حنبل

واژه‌ی حَنْبَل در زبان عربی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. در شکل اول [حَمْبَل] به موجود کوتاه‌قامت، فردی با شکمی بزرگ، یا شخصی کوتاه‌قد و چاق اشاره دارد. همچنین این واژه برای توصیف پوستین یا کفش کهنه و فرسوده نیز به کار رفته و در برخی منابع به معنای «دریا» نیز آمده است. در تلفظ دوم [حُمْبُل]، این واژه به شکوفه‌ی گیاه مغیلان، نوعی لوبیا و نیز بار درخت غاف اطلاق می‌شود. اما مشهورترین کاربرد «حَنْبَل» به عنوان نام خانوادگی احمد بن محمد بن حنبل، ملقب به ابوعبدالله، امام بزرگ اهل حدیث است. وی که در سال ۱۶۴ هجری قمری متولد شد و در سال ۲۴۱ هجری قمری درگذشت، به‌عنوان یکی از پیشوایان بزرگ فقه و حدیث در تاریخ اسلام شناخته می‌شود و مکتب فقهی حنابله منسوب به اوست.

لغت نامه دهخدا

حنبل. [ حَم ْ ب َ ] ( ع اِ ) مردکوتاه بالا. || کلان شکم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کوتاه بالای شکم بزرگ. ( اقرب الموارد ). || فربه پرگوشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پوستین یا پوستین کهنه. || موزه کهنه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). الخف الخلق. ( اقرب الموارد ). || دریا. ( منتهی الارب ). بحر. ( اقرب الموارد ).
حنبل. [ حُم ْ ب ُ ] ( ع اِ ) شکوفه مغیلان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || لوبیاء. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). قسمی از لوبیاء. ( ناظم الاطباء ). || بار درخت غاف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
حنبل. [ حَم ْ ب َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن حنبل، مکنی به ابوعبداﷲ. امام محدثان است. ( منتهی الارب ). احمدبن محمدبن حنبل بن اسدبن ادریس بن عبداﷲبن حیان بن انس بن قاسطبن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبةبن عکایةبن بکربن وائل الشیبانی المروزی. امام السنة. تولد وی به سال 164 هَ. ق. و وفات او بسال 224 هَ. ق. اتفاق افتاد.( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به احمد حنبل شود.

فرهنگ معین

(حَ بَ ) [ ع. ] (ص نسب. ) مرد کوتاه قد بزرگ شکم.

فرهنگ عمید

پوستین کهنه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مرد کوتاه قامت بزرگ شکم مرد فربه.
احمد بن محمد بن حنبل مکنی بابوعبدالله امام محدثان است

ویکی واژه

مرد کوتاه قد بزرگ شکم.

جمله سازی با حنبل

شافعی در فقه حدیث، ابوعبیده در غریب، علی بن مدینی در علل حدیث، یحیی بن معین در رجال، احمد بن حنبل در سنت، بخاری در نقد حدیث، جنید در تصوف، محمد بن نصر مروزی در اختلاف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گولاخ
گولاخ
پوزیشن
پوزیشن
هیز
هیز
سپند
سپند