تردید در معنای شک داشتن یا این که دو دل بودن در ارتباط چیزی میباشد. به عبارت دیگر، زمانی کسی در باب صدق یا این که نادرستی چیزی، یا این که دربارهی اینکه چه کاری بایستی ایفا دهد، مطمئن وجود ندارد و مبتلا تردید میباشد، از این کلمه استعمال می شود. در اصطلاح حقوقی، شک به معنای انکار یا این که شک وتردید در درستی یک گواهی یا این که داعیه میباشد. بدین مضمون که در صورتی فردی سندی را ارائه نماید و طرف مقابل در درستی آن شک وتردید داشته باشد، توشه ثابت درستی گواهی بر ذمه ارائه کننده گواهی خواهد بود.

تردید
لغت نامه دهخدا
تردید. [ ت َ ] ( ع مص ) بسی واگردانیدن. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ). بسیار گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) بازگردانیدن و بازآوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به ردّ و مردّ و مردود و ردیدی شود. || تردید قول؛ تکرار آن. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || نزد اصولیان و منطقیان، همان سبر و تقسیم است یعنی ایراد اوصاف مقیس علیه وابطال بعض آن اوصاف تا باقی اوصاف در علیت بودن متعین شود چنانکه گویند: علت حدوث خانه یا فراهم آمدن [اجزاء آنست با یکدیگر ] و یا امکان، اما امکان نمیتواند علت حدوث باشد بدلیل خلف زیرا صفات واجب الوجود،بذاتها ممکن است و در واجب الوجود حادث نیست، پس چون امکان، علت حدوث نیست متعین است که فراهم آمدن [ اجزاء ] علت حدوث خانه است. و نیز گویند، علت حرمت خمریا صفت مست کنندگی آنست یا آب انگور بودن آن یا هر دو و چون عنوان غیرماء و غیرمسکر بودن چنان نیست که علیت اِسکار را باطل سازد، پس مسکر بودن در علیت متعین میشود. || ( اصطلاح بدیع ) عبارت است از این که لفظی را مکرر نمایند و معانی متعدده از آن قصد کنند چنانکه در این ابیات شیخ صفی الدین الحلی ( ره ):
له السلام من اﷲ السلام و فی
دارالسلام تراه شافع الامم.
جز غم بجهان هیچ نداریم ولیکن
گر هیچ نداریم غم هیچ نداریم.
زین دست که دیدار تو دل می برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را.( از هنجار گفتار ص 257 ). || دودله نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زبون و فاسد گردانیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || عدم موافقت و تعرض و مخالفت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) شک و دودلی: و بی تردید بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد، خلل آن به اطراف و نواحی مملکت او بازگردد. ( کلیله و دمنه ).
- امثال:
تردید بین نفی و اثبات شق ثالث ندارد؛ چون گویی یا این باشد یا غیر این، سیُمی در میان نتواند بود. ( امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 544 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] رد کردن، بازگردانیدن.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) دو دل کردن دو دله ساختن. ۲- باز پس دادن رد کردن.۳-( اسم ) دو دلی. جمع: تردیدات.
بسی وا گردانیدن. بسیار گردانیدن. باز گردانیدن و باز آوردن. یا تردید قول تکرار آن.
دانشنامه عمومی
عنوان این آلبوم یعنی «Entre dos aguas» اصطلاحی در زبان اسپانیولی است و هنگامی به کار می رود که فردی در تصمیم گیری خود، دچار تردید و دودلی است.
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
...
[ویکی فقه] تردید (علوم قرآنی). تردید به تکرار لفظ و ایجاد ارتباط معنایی متفاوت اطلاق می شود و از اسلوب های بدیعی قرآن می باشد.
«تردید» یکی از اسلوب های بدیعی قرآن، و به این معناست که گوینده، لفظی را مکرر بیاورد و به اعتبار اختلاف جایگاه نحوی آن در کلام، ارتباط معنایی متعدد از آن قصد کند؛
مثال
۱. (... حتی نؤتی مثل ما اوتی رسل الله الله اعلم حیث یجعل رسالته...)؛ "تا اینکه نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما(نیز) داده شود خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد". «الله» اول مضاف الیه و «الله» دوم مبتدا است.۲. (... ولکن اکثر الناس لا یعلمون یعلمون ظاهرا من الحیاة...)؛ "ولی بیشتر مردم نمی دانند، از زندگی دنیا ظاهری را می شناسند".
ویکی واژه
dubbio
دو دل کردن.