خلاصه به معنای کاهش حجم اطلاعات، فشردهسازی و ارائه نکات کلیدی یک موضوع است. به عبارتی، وقتی ما مطلبی را خلاصه میکنیم، هدفمان این است که مهمترین و اصلیترین نکات یک متن، داستان یا گزارش را به صورت مختصر و مفید بیان کنیم و از جزئیات اضافی پرهیز کنیم. خلاصهنویسی به ما کمک میکند تا اطلاعات را سریعتر دریافت کنیم و درک بهتری از محتوا داشته باشیم. این فرآیند به ویژه در زمانهایی که باید سریع به نتیجه برسیم یا بخواهیم نکات کلیدی را مرور کنیم، بسیار مفید است. لذا، خلاصهنویسی یکی از مهارتهای ضروری در دنیای اطلاعات امروز به شمار میرود که به ما امکان میدهد تا به سادگی و به طور مؤثر، محتوای پیچیده را درک و تحلیل کنیم.
خلاصه
لغت نامه دهخدا
از چاروهفت گیتی سلطان خلاصه آمد
مختار چار ملت سردار هفت کشور.خاقانی.عشق است خلاصه وجودم
عشق آتش گشت و من چو عودم.نظامی.در خبر است از سید عالم و خلاصه بنی آدم. ( گلستان سعدی ). || نتیجه و حاصل کلام. مختصر. موجز. گزیده. وجیزه.نخبه بحث. نتیجه بحث.
- خلاصه کلام؛ حاصل کلام. لب مطلب. نتیجه کلام. نتیجه بحث.
|| القصه. معالقصه. الحاصل. باری. الغرض. الحکایه. معالحکایه. بالجمله. || نزدیکان. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج، خلاصگان. || بی آمیغ. خالص. لب. پاک دامن. ( ناظم الاطباء ). || سرشیر. ( یادداشت بخط مؤلف ): خلاصةالسمن؛ روغن خالص.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] برگزیده.
۳. (اسم، صفت ) [قدیمی] نتیجه، گزیده، و خالص چیزی.
فرهنگ فارسی
پاکیزه ترین و خالص ترین و بهترین اجزائ و مواد یک چیز گزیده هر چیزی.
جمله سازی با خلاصه
خلاصه سخن این کز وجود ماغرض است سلام بر علی و آل و بر نبی صلوات
گرفت مشک وروان گشت آن خلاصهٔ ناس هژبر بیشهٔ مردی و مردمی عباس
برید دولت از آن حضرتم پیام آورد خلاصه این که بگویند مر فلانی را