این واژه که در انگلیسی Admiration نامیده میشود، یک احساس اجتماعی است که زمانی در ما شکل میگیرد که شاهد شایستگی، استعداد یا مهارت خارقالعادهای در دیگران هستیم؛ تواناییهایی که از حد انتظار فراتر میروند. این حس، فرآیند یادگیری اجتماعی را در گروهها تسهیل کرده و از طریق الگوبرداری از افراد موفق، انگیزه خودیاری را در ما تقویت میکند. سارا آلگو و جاناتان هایت، این واژه را در کنار احساساتی چون هیبت، فرهیختگی و قدردانی، در دستهی هیجانات ستایشگرانه قرار میدهند. آنها معتقدند که این مفهوم، احساسی است که ما نسبت به فرهیختگی غیرمنطقی تجربه میکنیم. در مقابل، فرهیختگی احساسی است که نسبت به برتری اخلاقی بروز مییابد. با این حال، برخی دیگر از محققان، هر دو این احساسات را نوعی تحسین دانسته و بین این واژه مهارت و تحسین فضیلت تمایز قائل میشوند.
تحسین
لغت نامه دهخدا
ابر تخت زرینش بنشست شاه
به تحسین بر او لشکری و سپاه.فردوسی.لشکری که دلهای ایشان بشده بود و مرده، به تحسین پادشاهانه همه را زنده و یکدل و یکدست کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 385 ). و این سحرها که بیدپای برهمن کرده است در فراهم آوردن این مجموعات... از آن ظاهرتر است... در آن باب به تحسین و تزکیت حاجت افتد. ( کلیله و دمنه ). و در تحسین سخن بزرجمهر مبالغت نمودند. ( کلیله و دمنه ).
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول
تاش تحسین ز ملک در صف اعلی شنوند.خاقانی.نامه ز منقار مرغ بستد و برخواند
نعره تحسین ز خاص و عام برآمد. خاقانی.جمعی از اصحاب ابوعلی در تحسین این رای و تزیین این اندیشه و تصویب این حرکت مبالغت میکردند و در وی می دمیدند که دولت آل سامان به آخر رسیده است. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 118 ). زبانها به تحسین عبارات و تزیین اشارات او روان گشت. ( ایضاً ص 367 ).
سزاوار تصدیق و تحسین بود.سعدی ( گلستان ).مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش.سعدی ( گلستان ).بعین عنایت نظر کرده و تحسین بلیغ فرموده. ( گلستان ).
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بسته ست زبان را.سعدی ( بدایع ).تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان، مدحت و تحسین من است.حافظ.
تحسین. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج، تحاسین. نیکویی. ( از قطر المحیط )( اقرب الموارد ). نیکویی و زیبائی. ( ناظم الاطباء ).
تحسین. [ ت َ ] ( اِخ ) نام وی عبدالعظیم و از شعرای لاهور و از شاگردان شاه فقیراﷲ آفرین بوده. از اوست:
تحسین، بهار آن گل خورشیدرو ببین
تا وانشد نقاب رخ او سحر نشد.( از صبح گلشن ).
تحسین. [ ت َ ] ( اِخ ) پانی پتی حافظ قرآن قاضی عبدالرحمن و از اولاد قاضی ثنأاﷲ پانی پتی بود. وی در شاه جهان آبادهند به تحصیل پرداخت و مردی درستکار و پاکدامن بود و شاعری را نزد اسداﷲخان غالب دهلوی آموخت و در سال 1294 هَ. ق. به بیماری ذات الریه درگذشت. از اوست:
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آفرین گفتن.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) آفرین گفتن نیک شمردن. ۲- نیکو کردن زیبا ساختن.۳-( اسم ) تعریف تمجید آفرین. جمع:تحسینات.
میر عطا حسین خان مرصع رقم خلف میرمحمد باقرخان شوق از سادات رضویه هند بود اوراست: ضوابط انگلیسی تواریخ قاسمی انشائ تحسین نوطرز مرصع.
فرهنگ اسم ها
معنی: تعریف، تمجید، افرین، ستودن و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن، آفرین گفتن و نیک شمردن
دانشنامه عمومی
سارا آلگو و جاناتان هایت تحسین را در زمره هیجان های ستایشگر دیگر، در کنار هیبت، فرهیختگی و قدردانی قرار می دهند. آنها پیشنهاد می کنند که تحسین احساسی است که نسبت به فرهیختگی غیرمنطقی احساس می کنیم ( یعنی شاهد یک عمل با مهارت عالی )، در حالی که فرهیختگی هیجانی است که نسبت به برتری اخلاقی احساس می کنیم ( یعنی شاهد انجام عملی با فضیلت بیش از اندازه ). نویسندگان دیگر هر دوی این احساسات را تحسین می نامند و بین تحسین مهارت و تحسین فضیلت تمایز قائل می شوند. ریچارد اسمیت تحسین را به عنوان یک احساس جذبی متمرکز بر دیگر دسته بندی می کند، که سبب می شود افراد تمایل داشته باشند تا شبیه کسانی باشند که آنها را تحسین می کنند. او تحسین را با رشک ( یک احساس متضاد متمرکز بر دیگری ) مقایسه می کند، و پیشنهاد می کند که رشک سبب می شود تا از شایستگی دیگران احساس ناامیدی کنیم، در حالی که تحسین نشاط بخش و انگیزه بخش است.
ویکی واژه
نیکو کردن، به نیکی نسبت دادن.
جمله سازی با تحسین
به خواندن مکن آنچنان وجد و حال که تحسین گفتن شود پایمال
در تلاش آفرین افکار خود رنگین مکن گوش خود را کاسه دریوزه تحسین مکن
ز صدق نیت او گشت آگاه پس از تحسین جوابش داد دلخواه