واژه زشت در زبان فارسی به معنای چیزی یا کسی است که از نظر ظاهری، اخلاقی، یا رفتاری ناپسند، ناخوشایند، یا غیرجذاب به نظر میرسد. این واژه در زمینههای مختلف میتواند برای توصیف ظاهر، رفتار، یا حتی موقعیتها و شرایط به کار رود. این مفهوم به طور کلی نسبی بوده و بسته به دیدگاه افراد یا فرهنگها ممکن است متفاوت باشد.
به معنای ناپسندی ظاهری: در معنای رایج، زشت به چیزی گفته میشود که از نظر ظاهری یا زیباییشناسی ناخوشایند یا غیرجذاب باشد. این مفهوم به ظاهر افراد، اشیاء، یا محیطها اشاره دارد که مطابق با معیارهای زیبایی نباشند.
به معنای ناپسندی اخلاقی یا رفتاری: این واژه میتواند به رفتارها یا اعمالی اشاره کند که از نظر اخلاقی یا اجتماعی ناپسند و غیرقابل قبول باشند. در این معنا، زشتی بیشتر به جنبههای معنوی و رفتاری مربوط است و ممکن است به بیادبی، ظلم، یا بیانصافی اشاره داشته باشد.
به معنای ناخوشایند بودن موقعیت: در برخی موارد، زشت به موقعیتها یا شرایطی اشاره دارد که ناخوشایند، دشوار، یا ناپسند باشند. این کاربرد بیشتر برای توصیف وضعیتهای نامطلوب یا غیرقابل تحمل به کار میرود.
معادل این کلمه در زبان های دیگر
به ترکی: Çirkin - چیرکین
به انگلیسی: Ugly
زشت. [زِ ] ( ص ) ضد زیبا که زبون و بد باشد. ( برهان ). ضد زیبا. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). بدشکل. بدگل. ضد زیبا و درشت. بد. زبون. ناهموار. ( از ناظم الاطباء ). آنچه دیدنش خوش نیاید مردم را. ( فرهنگ فارسی معین ) ( شرفنامه منیری ). بدنما. بدگل. بدمنظر. مقابل زیبا. ( فرهنگ فارسی معین ). پهلوی «زشت »، اوستا «زئشه » ( مخوف، تنفرآور )... ( حاشیه برهان چ معین ):
عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته
کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا.کسائی.سیامک بدست چنان زشت دیو
تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو.فردوسی.ز ری بازخوان آن بداندیش را
چو اهریمن آن زشت بدکیش را.فردوسی.وز آن زشت بدکامه شوم پی
که آمد ز درگاه خسرو به ری
شد آن شهر آباد یکسر خراب
بسر بر همی تافتی آفتاب.فردوسی.تنش زشت و بینی کژ و روی زرد
بداندیش و کوتاه و دل پر ز درد.فردوسی.گویند که معشوق تو زشت است و سیاه
گر زشت و سیاه است مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه.فرخی.حربگاهش چوزنگیانی زشت
که ببیزند خرده انگشت.عنصری.یکی جان و دل لاغر، دوم مغز و سر تاری
سه دیگر صورت زشت و چهارم دیده اعمی.منوچهری.ای بسوی خویش کرده صورت من زشت
من نه چنانم که می برند گمانم.ناصرخسرو.گرچه بسیار بود زشت همان زشت است
زشت هرگز نشود خوب به بسیاری.ناصرخسرو.چند در این بادیه خوب و زشت
تشنه بتازی به امید سراب.ناصرخسرو.کآنکه این زشت را خداوند است
بهر زشتیش در ره افکنده ست.سنائی.زشت زنگی بود نه آئینه.سنائی.زشت با کور به فراسازد.سنائی.ور ناکسی فروخت مرا هم روا بود
کاعمی و زشت را نبود درخور آینه.خاقانی.چرا نقشبندت در ایوان شاه
دژم روی کرده ست و زشت و تباه.سعدی ( بوستان ).ترا با من ار زشت رویم چه کار
نه آخر منم زشت و زیبا نگار.سعدی ( بوستان ).- زشت و زیبا؛ بدگل و خوشگل. ( فرهنگ فارسی معین ).
(زِ شْ ) [ په. ] (ص. ) ۱ - بدنما، بدگل. ۲ - ناپسند، قبیح.
۱. [مقابلِ زیبا] بدگل، بدنما.
۲. ناپسند.
* زشت و زیبا: (ادبی ) در بدیع، شعری که یک مصراع آن مدح و مصراع دیگرش ذم باشد، مانند این شعر: زلف است این که بر رخ چون گل فکنده ای / یا دسته یوشنی است که بر پل فکنده ای پوشیده ای تو آن تن سیمین به پیرهن / یا یک تغار ماست بر آن جل فکنده ای، تحویل.
بدنما، ناپسند، ضدزیبا
( صفت ) ۱ - بد نما بد گل بد منظر مقابل زیبا جمیل خوشگل: زشت و زیبا. ۲ - بد ناپسند قبیح: کار زشت. یا زشت و زیبا ۱ - بد گل و خوشگل. ۲ - شعری که یک مصراع آن شامل مدح و مصراع دیگرش شامل ذم باشد.
دهی از دهستان کولیوند در بخش سلله شهرستان خرم آباد و پانزده هزار گزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع است.
زشت (فیلم ۲۰۰۶). نفرت انگیز ( به انگلیسی: Abominable ) یک فیلم ترسناک محصول سال ۲۰۰۶ امریکا، کارگردانی و نوشته شده توسط رایان شیفرین، با بازی ستارگان مت مک کوی، جفری شن کش، لنس هنریکسن، رکس لین، دی والاس، فیل موریس، پل گلیسون و هیلی جوئل است.
فیلم درباره یک کشاورز به نام بیلی هوس ( رکس لین ) و همسرش اتل ( دی والاس ) است. و با بیدار شدن آن ها از خواب در وسط شب از سر و صدای غیرمعمول آغاز می شود. سگشان برای بررسی به بیرون می رود، جایی که آن ها یک اسب اسباب بازی تکه تکه شده را پیدا می کنند. سگ در تاریکی بسوی چیزی حمله می کند می رود. سگ در تاریکی و به دور از صحنه به طور مرموزی کشته می شود. به همین دلیل آن ها بسوی خانه فرار کنند جایی که یک آن ها چیزی شبیه یک غول بزرگ را در پشت خانه خود می بینند. ناگهان آن غول بزرگ ناپدید می شود آن ها که به داخل خانه پناه برده بودند، بر می گردند و ردپای بزرگ ان موجود را روی زمین پیدا می کنند. و...
دارای ظاهری ناخوشایند و نازیبا، بدگل؛ بدنما، ناپسند؛ مقابل زیبا. زشت هنگام صرف به صورت زش ادا میشود و این کلمه پسوند ارزش، ورزش و برخی اصطلاحات نادر است.
💡 تو هم با من از سر بنه خوی زشت که ناسازگاری کنی در بهشت
💡 چون فراغت ز چنگ شد بیرون زشت باشد فغان و ناله چنگ
💡 باد و گردم نکرد زشتی هیچ با دل من چرا شد ایدون زشت
💡 کی شود گلزار و گندمزار این تا نگردد زشت و ویران این زمین
💡 زشت زشتست در ولایت شاه گرگ بر تخت و یوسف اندر چاه
💡 پسر تیغ از آن زشت گوهر گرفت پی کشتن آن دو ره بر گرفت