ریواس

ریواس

ریواس گیاهی چندساله از جنس Rheum و متعلق به تیرۀ علف‌هفت‌بند است. این گیاه با دم‌برگ‌های ضخیم، آبدار و رنگین‌ از صورتی تا قرمز شناخته می‌شود که بخش خوراکی آن را تشکیل می‌دهند. با این حال، برگ‌های پهن و بزرگ آن به دلیل دارا بودن مقادیر قابل‌توجهی اسید اکسالیک، سمی هستند و مصرف آن‌ها می‌تواند موجب مسمومیت شود. ریواس به‌صورت وحشی در گستره‌ای وسیع از مناطق معتدل اروپا و آسیا می‌روید.

در ایران، گونۀ مشهور و بومی Rheum ribes که با نام‌های ریواس، ریباس یا ریوند شناخته می‌شود، در دشت‌ها و عرصه‌های کوهستانی کشور رویش دارد و دم‌برگ‌های ترش‌ماهۀ آن مصارف خوراکی گسترده‌ای دارد. علاوه بر مصرف غذایی، برخی گونه‌های این جنس به‌دلیل خواص دارویی مورد توجه هستند. از جملۀ این گونه‌ها می‌توان به ریوند چینی با نام علمی Rheum officinale اشاره کرد که به‌عنوان یک مادۀ دارویی با اثر مسهلی قوی شناخته می‌شود. بخش مورد استفاده در پزشکی عمدتاً ریزوم، ساقۀ زیرزمینی خشک‌شدۀ این گیاهان است که پس از قطعه‌قطعه شدن، با نام عمومی روبارب در بازارهای دارویی جهان عرضه می‌گردد. این قطعات در پزشکی سنتی و مدرن برای تهیه‌فرآورده‌های دارویی، به‌ویژه در حوزۀ گوارش، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

لغت نامه دهخدا

ریواس. [ری ] ( اِ ) نام رستنی. ریباس. ( ناظم الاطباء ). ریواج.ریباج. ریویج. ریباس. ریوا. ریونج. ریواص. ریویز. ( یادداشت مؤلف ). به معنی ریواج است که رستنی مشهور باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ). گیاهی از تیره ترشکها ( هفت بندها ) که گونه خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دم برگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفاده خوراکی قرار می گیرد. ریباس. اشغرغ. اشطیاله. ( فرهنگ فارسی معین ):
قلیه باقلی و قلیه سیب و ریواس
گزری باشد پر کوفتها گرد و صغار.بسحاق.- شربت ریواس؛ شربتی که با عصاره ریواس تهیه کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| ریا. نفاق. فریب. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). مکر و حیله. ( آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ):
ای فلک شرم تا کی این نیرنگ
ای جهان توبه تا کی این ریواس.مسعودسعد ( از آنندراج ).می نداری خبر تو ای نسپاس
که به صد بند و حیلت و ریواس.سنایی.چه خواهم کرد زرق و هزل و ریواس
نخواهم نیز غافل بود و فرناس.سنایی.می و معشوقه را بگزین به عالم
جز این دیگر همه زرق است و ریواس.سنایی.به ریواس ار توان لعبت روان کرد
روان نتوان بدو دادن به ریواس.سنایی.چرا گوید سنایی از خطیری
نخواهم خورد هزل و زرق و ریواس.سوزنی. || افسون. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ).
- ریواس دردادن؛ فریب دادن. گول زدن:
گناه کردن هر خس بدان همی نرسد
که عذر خواهد و خواهد که دردهد ریواس.سیدحسن غزنوی.

فرهنگ معین

(اِ. ) گیاهی است با ساقة سفید و برگ های بزرگ و پهن، مزة ترش دارد و دارای مقدار زیادی ویتامین C می باشد.

فرهنگ عمید

گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک، سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، زرنیله.
فریب، حیله، نیرنگ.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیره ترشکها ( هفت بندها ) که گونه خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دمبرگهای آن محتوی مواد ذخیرهای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفاده خوراکی قرار میگیرد ریباس اشغرغ اشطیاله. یا شربت ریواس شربتی که با عصاره ریواس تهیه کنند.
نام رستنی و ریباس. به معنی ریواج است که رستنی مشهور است.

دانشنامه آزاد فارسی

ریْواس (rhubarb)
گیاهی چندساله، با دم برگ های صورتی و خوراکی، از جنس Rheum، تیرۀ علف هفت بند. برگ های بزرگ آن حاوی اسید اکسالیک و سمی اند. ریواس های وحشی بومی اروپا و آسیایند. گونۀ R. ribes همان ریواس، ریباس یا ریوند مشهور است که در منطقۀ وسیعی از دشت ها و نواحی کوهستانی ایران می روید و مصرف خوراکی دارد. برخی از گونه های این جنس، دارای مصارف درمانی، مخصوصاً اثر مسهلی اند که مهم ترین آن ها همان ریوند چینی، با نام علمی R. officinale، است. قطعات ریزوم گونه های گوناگون Rheum، با نام روبارب، برای مصارف پزشکی عرضه می شوند.

ویکی واژه

گیاهی است با ساقة سفید و برگ‌های بزرگ و پهن، مزة ترش دارد و دارای مقدار زیادی ویتامین C می‌باشد.

جمله سازی با ریواس

گناه کردن هر خس بدان همی نرسد که عذر خواهد و خواهد که در دهد ریواس
از یکی رو ای اخی پیش ریاست می‌روی وز دگر سو ای ولی می‌پروری ریواس را
هم ز سعی بنده درگاه او«ریواس بیگ » آنکه او را از کرم، تعمیر دلها عادت است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال شمع فال شمع فال زندگی فال زندگی