یزد

یزد

شهر یزد، مرکز شهرستان یزد، یکی از شهرهای تاریخی ایران است که در ۳۱۰ کیلومتری جنوب‌شرقی اصفهان و در مرکز کشور قرار دارد. مختصات جغرافیایی به طول ۵۴ درجه و ۲۵ دقیقه و عرض ۳۱ درجه و ۵۴ دقیقه می‌رسد و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۲۲۲ متر است. مساحت این شهر تا تهران ۶۷۲ کیلومتر می‌باشد. یزد در یک جلگه مسطح واقع شده و به دلیل نزدیکی به کویر، دارای هوای گرم و بادهای گرمسیری همراه با گرد و غبار است. محصولات اصلی این شهر شامل غلات، حبوبات، پسته، بادام، گردو، خشکبار، صیفی‌جات، روناس و پنبه می‌باشد. صادرات این شهر شامل قالی، پارچه‌های یزدی، خشکبار، حنا، رنگ و انغوزه است. صنایع دستی این شهر شامل قالیبافی، بافت پارچه‌های ابریشمی، گیوه‌بافی، ابریشم‌بافی، عبا‌بافی و شالبافی می‌باشد. از آثار تاریخی این شهر می‌توان به مسجد شاه، مسجد میرجنقماق، مسجد جمعه، بازار چهار سوق، مدرسه شاه ابوالقاسم و بقعه ۱۲ امام اشاره کرد. در این شهر کارخانه‌های متعددی وجود دارد، از جمله: کارخانه درخشان در خیابان شاهپور که محصولات آن شامل پارچه‌های پشمی و نخی است. کارخانه اقبال در خیابان خیام که نیز پارچه‌های پشمی و نخی تولید می‌کند. کارخانه هراتی، کارخانه سعادت، کارخانه ریسندگی جنوب، کارخانه کبریت‌سازی، صابون‌سازی و نوشابه‌سازی، به همراه کارگاه‌های دستی پارچه‌بافی.

لغت نامه دهخدا

یزد. [ ی َ ] ( اِخ ) ایزد و خدا. ( ناظم الاطباء ). با ایزد و یزدان همریشه است و معنی آن پاک و مقدس و درخور تحسین و آفریننده خوبیهاست و نام شهر یزداز آن است. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به ایزد شود.
یزد. [ ی َ ] ( اِخ ) نام پسر ولیدبن عبدالملک: چون قتیبةبن مسلم بر فیروزبن کسری بن یزدجرد ظفر یافت در آن وقت که خراسان را فتح کرد و مسخر گردانید دختر فیروز را شاهفرند نام بگرفت و با آن دختر صندوقکی بود و قتیبه او را با صندوق پیش حجاج بن یوسف فرستاد و حجاج او را به پیش ولید عبدالملک مروان فرستاد و ولید از او پسری ناقص یزدنام آورد. ( تاریخ قم ص 91 ).
یزد. [ ی َ ] ( اِخ ) نام شهری واقع در میان اصفهان و شیراز و کرمان. ( ناظم الاطباء ). شهری است معروف از بناهای یزدگرد پادشاه عجم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شهری است به مشرق اصفهان، صنعت قالیبافی و بافندگی و شیرینی آن معروف است. قلعه ای دارد که ارتفاع دیوار آن 14 ذرع و قطر پایه های آن دو ذرع و نیم است و خندقی بوده که بعضی قسمتهای آن باقی مانده. یزد مرکز زرتشتیان است، زیرا در حدود 2000 تن زردشتی در آن ساکن است و رسوم و آداب باستانی را حفظ کرده اند و در بین اهالی یزد نیز اخلاق قدیمی ایرانیان بیش از دیگر جاها محفوظ مانده است. لقب این شهر دارالعباد است و زندان سکندر نیز گفته اند. ( از یادداشت مؤلف ). شهر یزد مرکز شهرستان یزد یکی از شهرهای تاریخی کشور در 310 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان در مرکز کشور واقع و مشخصات و مختصات آن به شرح زیراست:
تاریخچه شهر: آنچه مسلم است قرنهای قبل از اسلام در اینجا شهری بوده و مشهور است که یزد اولیه در قسمت مهریزد ( 35 هزارگزی جنوب شهر فعلی ) بوده و آثاری که از آنجابه دست آمده نشان می دهد که این شهر از شهرهای عصر قدیم و متعلق به زمانی بوده که مردم در گور مردگان خود وسایل جنگ می نهاده اند. اسم یزد قبلاً ایساتیس و پس از آن فرافیژ بوده و قریه ای به نام هرفته فعلاً باقی است که شاید همان فرافیژ باشد. بطورکلی شهر یزد خیلی قدیمی و جزء شهرهایی است که در زمان تسلط اسلام جزیه می داده و در نتیجه آیین زردشتی را حفظ کرده و بعداًبتدریج دین اسلام در آن نفوذ کرده است. یزد نزد زرتشتیان مقدس بوده و هم اکنون معبدی در آنجا وجود دارد که به نام هفت آتشکده معروف است. راجع به بنای شهر یزد بین مورخین اختلاف عقیده موجود است. عده ای برآنند که یزد به دست اسکندر مقدونی ساخته شده و به نام زندان اسکندر معروف بوده که خواجه حافظ شیرازی اشاره بدان کرده می گوید:

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] یزد مرکز استان و شهرستان یزد در مرکز ایران است. این شهر بین رشته های شیرکوه و خرانق و در دشتی گسترده به نام دشت یزد ـ اردکان قرار گرفته است. یزد اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان است، به قسمی که اولین صندوق امانات جهان در ۱۷۰۰ سال پیش در حوضه تمدن این شهر بنا نهاده شده است. اوج آبادانی یزد از سدهٔ «هشتم هجری» به بعد بوده و اتابکان یزد از مهم ترین عوامل پیش رفت این شهر در سده های گذشته به شمار می روند.یزد در منطقه جنوب شرق ایران واقع شده است.
این شهر به «شهر بادگیرها» و «شهر دوچرخه ها» معروف است.
واژهٔ یزد در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجه تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است.
واژه هایی که در تاریخها، سفرنامه ها، سیاحت نامه ها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریایی ها تا دوران کنونی به یزد داده شده است عبارتند از:
الف: ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای
ک: کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه
د: دارالسیاده – داراشیعه – دارالعباده – دارالمومنین - دارلعلم
ی: یزجی – یزد – یزدان شهر - یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس

ویکی واژه

با ایزد و یزدان همریشه است نیاهندوایرانی
لغتنامه دهخدا: پاک و مقدس و درخور تحسین و آفرینندهٔ خوبیها
آنسوی رشته جبال کوه رود دره‌ای قرار دارد که یزد نامیده می‌شود و این ناحیه در دوران ماد غالبا جزو پرسید یا پارس بود. یزد را باید به مفهوم باستانی یازه تفسیر نمود که به معنای بیرون است به عبارتی خارج از دسترس دولت‌های باستان.

جملاتی از کلمه یزد

یادتان ناید که روزی در خطر دستتان بگرفت یزدان از قدر
بساز از جان تو ساز اربعینت که تا ایزد بود یار و معینت
بدو گفت ای بهشت کام و شادی به تو یزدان نموده اوستادی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ابجد فال ابجد فال ارمنی فال ارمنی فال جذب فال جذب