لفاف

لغت نامه دهخدا

لفاف. [ ل ِ ] ( ع اِ ) جامه برونی که بر مرده پیچند. ( آنندراج ) ( منتخب اللغات ). لفافه. ساروق. || پارچه که گرد چیزی پیچند، چنانکه بسته پستی را.
- لفاف کردن؛ پیچیدن.

فرهنگ معین

(لِ یا لَ فّ ) [ ع. ] (اِ. ) پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پارچ. بیرونی که بر مرده پیچند. ۲ - پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند.

فرهنگستان زبان و ادب

{cover , packing , wrapping , emballage (fr. )} [مهندسی مخابرات - پست] ظرف یا پارچه یا کاغذ مقاومی برای بسته بندی مرسوله ها و حفاظت از آنها در هنگام جابه جایی

ویکی واژه

پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند.

جمله سازی با لفاف

تغییر شکل پوست را با استفاده از وزنه راس مستقیم، حجم رئوس تعریف شده توسط لفاف یا هر دو می‌توان کنترل کرد.
نمونه بهر مشمع نمود قوس قزح پی لفافه خرگاه آسمان ز سحاب
اگر نه ابر لفافست بهر خرگه چرخ ز تار قطره چرا هر طرف کشید طناب
ز خانه جانب گور و ز گور جانب دوست لفافه را طربی و جنازه را جانی
نقل است که حاتم روزی حامد لفاف را گفت چگونه ای؟گفت: به سلامت و عافیت.
آلفافیتوپروتئین به‌طور معمول در خون مردان سالم و زنان غیر باردار یافت نمی‌شود یا میزان آن بسیار اندک است مگر در برخی بیماری‌ها مانند سرطان کبد و تومورهای ژرم سل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار
خوار
افتخار
افتخار
تعامل
تعامل
فال امروز
فال امروز