کلمه شبان در زبان فارسی معانی متنوعی دارد. اصلیترین مفهوم آن به فردی اشاره دارد که گوسفندان را به چرا میبرد و از آنها مراقبت میکند؛ به عبارت دیگر، چوپان. همچنین در متون مذهبی، به ویژه در مسیحیت، به معنای کشیش یا پیشوای روحانی نیز به کار میرود. در شاهنامه فردوسی، نماد پادشاه و رهبری است که از مردم خود محافظت میکند. در ادامه به تفصیل به معانی مختلف این واژه میپردازیم: به فردی اشاره دارد که گوسفندان را به چرا میبرد و از آنها نگهداری میکند. در برخی متون مذهبی، به ویژه در مسیحیت، شبان به عنوان اصطلاحی برای کشیش یا روحانی که از پیروان خود مراقبت میکند، به کار میرود. در شاهنامه فردوسی، شبان نمادی از حاکم و رهبری است که مسئولیت حفاظت از مردم و جامعه را بر عهده دارد. بنابراین، بسته به زمینه و متن، کلمه شبان میتواند معانی مختلفی از جمله چوپان، پیشوای روحانی یا رهبر داشته باشد.
شبان
لغت نامه دهخدا
پس بیوبارید ایشان را همه
نه شبان را هِشت زنده نه رمه.رودکی.خواسته تاراج گشته سرنهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه چون رمه رفته شبان.رودکی.بعضی کشاورزی کنند و بعضی شبانانند و خواسته ٔایشان گوسپند است و اسب و مویهای گوناگون. ( حدود العالم ). بلوچان مردمانی اند دزدپیشه و شبان و ناپاک. ( حدود العالم ). این کوفجان نیز مردمانی اند دزدپیشه و شبان. ( حدود العالم ).
یکی بیشه ای دید پر گوسفند
شبانان گریزان ز بیم گزند.فردوسی.بیامد شبان پیش او با گلیم
پر از برف پشمین و دل پرز بیم.فردوسی.هنرهای ما شاه داند همه
که او چون شبانست و ما چون رمه.فردوسی.از هنر نیکی نیاید بی دل و یاری تو
از رمه خیری نماند چون بماند بی شبان.عنصری.گرگ یکایک توان گرفت شبان را
صبر همی باید این فلان و فلان را.منوچهری.این رمه گوسفند سخت کلان است
یک تنه تنها بدین حظیره شبان است.منوچهری.ملکت چو چراگاه و رعیت رمه باشد
جلاب بود خسرو و دستور شبانست.منوچهری.بحقیقت بدانید که این رمه را شبانی آمد. ( تاریخ بیهقی ص 385 چ ادیب ).
چنان بی بیم و ایمن کرد گرگان
که میشان را شبان بودند گرگان.اسدی طوسی.شود رمیده رمه چون شود گرفته شبان.قطران.مرو از پی این رمه بی شبان
ز هر های هایی چو اشتر مَرَم.ناصرخسرو.گر بزی را از توپیدا گشت معنی زانکه تو
بی شبان درنده گرگی با شبان لاغر بزی.ناصرخسرو.گوسفندی که خوی خوک گرفت
برنیندیشد از ضعیف شبان.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
چوپان، نگهبان گلۀ گوسفند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع شاب جوانان.
شبانی اشبانی
فرهنگ اسم ها
معنی: چوپان، گله بان
ویکی واژه
جمله سازی با شبان
ولیکن چنان زندگانی کم است که روز و شبان مویه و ماتم است
شبانگاه تو بر مه پاره آمد مرا در دل غم آن ماه پاره