سرشار

واژه سرشار در زبان فارسی به معنای پر، پُر از، یا مملو از چیزی است. به عبارتی، وقتی می‌گوییم چیزی سرشار است، به این معناست که آن چیز به طور کامل یا به مقدار زیاد وجود دارد.

واژه سرشار معمولاً به وجود مقدار زیادی از یک ویژگی یا احساس اشاره دارد. این واژه بیشتر در زمینه‌های مثبت به کار می‌رود، مانند سرشار از عشق، شادی، یا امید.

لغت نامه دهخدا

سرشار. [ س َ ] ( نف مرکب ) از: سر + شار. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). لبریز، چه شار بمعنی ریختن است. ( برهان ). لبریز و معنی ترکیبی آن از سر ریزنده است، چه شار بمعنی ریختن باشد. و نظیر آن آبشار است و ظاهر است چون ظرفی بمال پر میشود آنچه در آن باشد از سرش میریزد و بعضی مردم که بهر دو شین معجمه گویند خطاست. ( غیاث ). معنی ترکیبی آن چیزی که از سر بریزد و این کنایه از چیز بسیار چون نظاره سرشار، غفلت سرشار و خنده سرشار و گریه سرشار و مست از سر خود رفته. ( آنندراج )

فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) لبریز.

فرهنگ عمید

لبریز، پر، لبالب.

فرهنگ فارسی

لبریز، پر، لبالب
( صفت ) لبریز لبالب پر.

فرهنگ اسم ها

اسم: سرشار (پسر) (فارسی) (تلفظ: saršār) (فارسی: سرشار) (انگلیسی: sarshar)
معنی: پر، لبریز، ( به مجاز ) مالامال و آکنده، فراوان، بسیار

جملاتی از کلمه سرشار

لطافت پردهٔ بینش شود سرشار چون افتد قماش آن بر رو را نمی‌دانم نمی‌دانم
به پای خم اگر یکبار طالع بار می دادم به دست آسمان یک ساغر سرشار می دادم
از زهد چهل ساله نشد خشک دماغم از دست که این ساغر سرشار کشیده ست؟
به‌دلیل رقابت صنایع آذرآب با شرکت‌های پیمانکاری دولتی، شبه‌دولتی و نظامی بر سر پیمانکاری ساخت صنایع بزرگ، به‌ویژه پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها، این شرکت‌ها همواره برای کسب سود سرشار پیمانکاری و نگه‌داشتن مجموعه‌هایی مانند آذرآب در حد سازندۀ تجهیزات، تلاش نموده و بانک‌ها همواره از دادن ضمانت‌نامه‌های ارزی به آذرآب جهت شرکت در این مناقصه‌ها خودداری کرده‌اند.
اکثر ولسوالی‌های تخار، سرشار از آب بوده و مالداری در ولسوالی‌های فرخار و ورسج بیشتر به علت آب فراوان، رشد نموده‌است و مالداران اکثر اوقات مواشی شان را به کشورهای خارجی مانند پاکستان و تاجیکستان می‌فروشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم