زال، یکی از شخصیتهای برجسته و نامآور در ادبیات فارسی و تاریخ ایران باستان است. او به عنوان پسر و پهلوانی بزرگ به شمار میرود که در داستانهای کهن ایرانی، به ویژه در شاهنامه فردوسی، جایگاه ویژهای دارد. این نام به معنای سفید مو است که این ویژگی ظاهری او، نمادی از حکمت و تجربه در زندگیاش به شمار میرود. زال به دلیل موهای سفیدش از دیگران متمایز است و این ویژگی به او هویتی خاص میبخشد. او در داستانها به عنوان شخصیتی نیکوکار و دلاور معرفی میشود که در برابر چالشها و دشواریها ایستادگی میکند. زال همچنین پدر رستم، یکی از بزرگترین قهرمانان ایرانی، است و نقش بسزایی در پرورش و تربیت او دارد. این شخصیت تاریخی با داستانهایش، نهتنها در فرهنگ ایرانی بلکه در ادبیات جهانی نیز تأثیرگذار بوده و هنوز هم مورد توجه و علاقه بسیاری از مردم قرار دارد. زال نمادی از شجاعت، فداکاری و عشق به میهن است که همواره در یادها باقی میماند.
زال
لغت نامه دهخدا
شیخ و فانی و یفن هم و هرم پیر است و زال
حیزبون، شهله، عجوزه دردبیس و شهبره.( نصاب ).زن پیر فرتوت سفیدموی و مرد پیر. ( غیاث اللغات ). مرحوم ملک الشعراء در ذیل تاریخ سیستان آرد: در کتب لغت فارسی و در تتبع کتب پهلوی معلوم شده است که زال و زار و زروان و زرفان و زرهان و زرهون و زربان و زرمان همه از یک ریشه و بمعنی پیر و صاحب موی سپید است و در این معنی فرهنگ های فارسی هم اگرچه معانی مجازی را غالباً اصل گرفته اند لیکن معلوم میدارد که ریشه لغت در استعمالات بعد از اسلام تا اندازه ای محفوظ بوده است و زال راچون موی سپید بوده است زال گفته اند؛ یعنی پیر و سپیدموی. ( تاریخ سیستان ص 23 ).
یا رب چرا نبرّد مرگ از ما
این سالخورده زال تن آسان را.منجیک ( از لغت فرس اسدی ص 312 ).پیرزنی دید و چیزی در بغل گرفته، گفت زالا چه داری. ( تاریخ سیستان ).
شب تیره ستاره گرد او در
چو حورانند گرد زشت زالی.ناصرخسرو.زال گفتی همیشه با دختر
پیش تو باد مردن مادر.سنائی.کای ملک موت من نه مهستی ام
من یکی پیر زال محنتی ام.سنائی.هست همانا بزرگ بینی آن زال
چادر از آن عیب پوش بینی زال است.خاقانی.زال ارچه موی چون پر زاغ آرزو کند
بر زاغ کی محبت عنقا برافکند.خاقانی.او جمیل است و یحب الجمال
کی جوان نو گزیند پیر زال.مولوی.چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن وپیلتن.سعدی ( گلستان ).یکی گربه در خانه زال بود
که برگشته ایام و بدحال بود.سعدی ( بوستان ).چنان سایه گسترد بر عالمی
که زالی نیندیشد از رستمی.سعدی ( بوستان ).زال که او حامل باد و دم است
حامل رازش مکن ار محرم است.امیرخسرو دهلوی. || مجازاً، بمعنی کهن و قدیم و بدین معنی گاه صفت دهر یا دنیا یا روزگار و گاه کنایت از آن آمده است:
چشم همی دارم تا در جهان
نوحه پدید آید از این دهر زال.ناصرخسرو.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] پیر فرتوت و سفیدمو، به ویژه زن پسر: رشته تا یکتاست آن را زور «زالی» بگسلد / چون دوتا شد عاجز آید از گسستن زال زر (سنائی: ۱۶۴ ).
۳. (اسم، صفت ) [قدیمی، مجاز] دنیا: این زال سرسپید سیه دل طلاق ده / آنک ببین معاینه فرزند شوهرش (خاقانی: ۲۲۰ ).
فرهنگ فارسی
پیرفرتوت، پیرسفیدموی، مردبسیارپیر، زن پیر
( صفت ) ۱ - پیر سفید موی. ۲ - شخصی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد. ۳ - حیوانی که دارای پشم و و موی سفید و چشمهای قرمز باشد ( مانند خرگوش راسو ). یا زال بد افعال ( بد فعال ) دنیا عالم. یا زال سر سفید سیه دل ۱ - دنیا. ۲ - شخص بی مهر و شفقت. یا زال سفید رو دنیا جهان. یا زال عقیم دنیا جهان. یا زال گوز ( گوژ ) پشت آسمان فلک. یا زال مستحاضه دنیا جهان. یا زال مو سیه ( سیاه ) ۱ - دنیا جهان. ۲ - چنگ ( ساز معروف ).
دهی است از دهستان پرزندات بخش زنوز شهرستان مرند
فرهنگ اسم ها
معنی: سفید مو، نام پهلوان افسانه ای ایران، از شخصیت های شاهنامه، ( = زر ) سفید موی، ( اَعلام ) پسر سام و پدر رستم، پهلوان افسانه ای ایران، که به وسیله ی سیمرغ پرورش یافت، جهان پهلوان ایرانی، پیر و سفید مو، نام فرزند سام نریمان و پدر رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
• «نتایج سرشماری ایران در سال ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار. بایگانی شده از روی نسخه اصلی در ۲۱ آبان ۱۳۹۲.
اهالی با فرهنگ و یک مسجد قدیمی ۱۰۰ ساله که همین الان هم مورد استفاده دارد
• روستاهای شهرستان مرند
• مقاله های دارای شرح مختصر
• شرح مختصر متفاوت با ویکی داده
• مختصات در ویکی داده
• صفحاتی که از جعبه اطلاعات منطقه مسکونی بدون مختصات استفاده می کنند
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد روستاها
دانشنامه آزاد فارسی
جمله سازی با زال
گیسو کشان رسیدی چون مشکبو غزالی کز دست صید پیشه با دام جسته بودی
عشق دلهای به خاک افتاده را در بر کشد زال را سیمرغ می باید به زیر پر کشد
جای در شهر کن که آنجا به سگ شهر از غزال صحرا به