یک روند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
پیاپی، پشت سر هم.
جمله سازی با یک روند
نزاریا چو تو رفتند ره روان بسیار که یک رونده درین ره به منتها نرسید
هزار قافله پی در پی است در ره عشق عجبتر آنکه پی یک رونده پیدا نیست
نزاریا چو تو رفتند رهروان بسیار که یک رونده در این ره به منتها نرسد
ابتدا مقدار ممکن ماکسیموم از رونددر طول همهٔ یالها با هزینه کاهش یافته منفی هل داده میشود. این نتیجه یک روند
. پس بهینه 0 هیچ چیز نیست ولی بهینه است. الگوریتم هزینه پیمایش گولبرگ و تارجان یک روند