یخ زدن

لغت نامه دهخدا

یخ زدن. [ ی َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) انجماد. منجمد شدن. افسردن. فسردن. تبدیل شدن آب یا مایعی در اثر شدت سرما به یخ: حوض یخ زده است. ( یادداشت مؤلف ). || سخت سرد شدن. بسیار سرد شدن و فسردن از سرما و چاییدن: دستهایم یخ زده است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) یخ بستن منجمد شدن.

جمله سازی با یخ زدن

💡 این آبشار، در زمستان با یخ زدن، شکلی بسیار زیبا به خود می‌گیرد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فمبوی یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز